تقدیم به بچههایی که او را ندیدهاند + 29 پوستر
حسینیه ی جماران،سی و هفت سال پیش.
پسربچه ای چهار ساله کنار مادرش در جایگاه خانم ها با بازیگوشی پاهایش را از میان نرده های بالکن
روبروی جایگاهامام(ره) پایین انداخته و تاب میداد.
سنت امام(ره) بر این بود که در دیدار خانوادهی شهدا سکوت کند و صحبتی نداشته باشد.
فقط نگاه مهربان امام(ره) روی جمعیت حرکت میکرد و با نفوذش گره به جان و روح مشتاقانش میانداخت. گره هایی که به شکرانهی توفیق ادامهی راه و حضور رهبری فرزانه، هنوز هم دلها را با خود به مسیری میکشاند که روزگاری با انگشت اشارهی نورانیاش نشانمان داده بود.
شاید بازیگوشیهای پسرک بود، شاید هم از عنایات پدر... که نگاه حضرتش چند ده ثانیه میهمان کودک شده بود تا اورا با این نگاه، یک عمر وامدار خود کند...
این مجموعهی ناچیز، ابراز ارادتی است هرچند کوتاه ، به حضرت آفتاب(ره) که در فراز و فرودهای زندگی همچنان پریشان نگاه نافذش ماندهام.
ابرو به هم آورده و گیسو زده بر هم
چون ابر که بر گنبد مینوست پریشان
مجموعهی ناچیز من آشفتهی او باد
آنکس که وجودم همه از اوست پریشان
متن های زیر قبلا به قلم دوست عزیز و بزرگوارم آقای "سید محمد جواد میری" نوشته شده بود که با توجه به زیبایی و روانی مطالب، تصمیم به ارائه آن بصورت پوستر گرفتم که هدیه ای باشد به ارادتمندان حضرت امام (ره)
و مخصوصا برای بچه هایی که او را ندیده اند...
امسال، برای چندمین بار این مطالب با طراحی جدید بازتولید شد تا انشاالله ارتباطی باشد بین امامروحالله و نسلهایی که مستقیما او را ندیدهاند.
در بیستونهمین سالگرد عروج حضرتامام(ره) 29 قاب از زندگی آن عزیز را تقدیم میکنم.
با کلیک بر روی هر عکس، آن را با کیفیت اصلی جهت چاپ نمایشگاهی در ابعاد 70X100 cm دانلود نمایید.